جدول جو
جدول جو

معنی غنیمت دادن - جستجوی لغت در جدول جو

غنیمت دادن
(دَ گُ تَ)
دادن مالی که به غنیمت گرفته شده است. دادن غنیمت. تغنیم. تنفیل. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
غنیمت دادن
دادن مالی که به غنیمت گرفته شده
تصویری از غنیمت دادن
تصویر غنیمت دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرامت دادن
تصویر غرامت دادن
تاوان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنیمت داشتن
تصویر غنیمت داشتن
کنایه از فایده و سود بردن از آنچه در دسترس است، غنیمت شمردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ گُ دَ)
غنیمت دانستن. غنیمت شمردن. رجوع به غنیمت شود: و غنیمت دارد (پسر کاکو) که ما از اینجا بازگردیم و هر حکم که کنیم بخدمت مال ضمانی اجابت کند و هیچ کژی ننماید. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 14).
- به غنیمت داشتن، غنیمت شمردن. غنیمت دانستن. غنیمت داشتن: بزرگان به غنیمت داشته اند عفو، چون توانستند که به انتقام مشغول شوند. (تاریخ بیهقی). بندگان دیگر باشندبشنودن و کار بستن نیک به غنیمت دارند. (منتخب قابوسنامه ص 2)
لغت نامه دهخدا
(دَ گُ سِ / سَ دَ)
غنیمت گرفتن. غنیمت یافتن. رجوع به غنیمت و غنیمه شود:
کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد
آمد و از کیسه غنیمت ببرد.
نظامی.
- به غنیمت بردن، غنیمت گرفتن. غنیمت یافتن. رجوع به غنیمت و غنیمه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ نِ وِ تَ)
انعام. (ترجمان القرآن) (منتهی الارب). من. (ترجمان القرآن) (تاج المصادر بیهقی). امتنان. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). روزی دادن. رزق رساندن
لغت نامه دهخدا
تصویری از غنیمت داشتن
تصویر غنیمت داشتن
غنیمت دانستن غنیمت شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنیمت بردن
تصویر غنیمت بردن
غنیمت گرفتن غنیمت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزیمت دادن
تصویر هزیمت دادن
شکستن دشمن کالاندن شکست وفراردادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعمت دادن
تصویر نعمت دادن
شیدان دادن روزی دادن روزی رساندن بخشیدن مال و وسایل زندگی انعام
فرهنگ لغت هوشیار